سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشک هایم خبر از درد مداوم دارد

اشک‌هایم خبر از دردِ مداوم دارد
دلِ من سمتِ کسی شیبِ ملایم دارد

بر لبم خنده‌ی تلخیست ولی می‌دانی
پشتِ این خـنده کسی گریه‌ی قایم دارد

خنده‌ات حافظه‌ی چشمِ مرا پُر کرده‌ست
صفحه‌ی قلبِ من از چهره‌ی تو تِم دارد

صفِ مژگانِ سیه‌پوش و شبی بارانی،
حرمِ چشمِ تو یک عالَمه خادم دارد

موجِ زلفِ تو خداوندِ مرا ثابت کرد
نظمِ گیسوی پریشانِ تو ناظم دارد

گاه مضمونِ غزل رازِ پشیمانی‌هاست
بیت‌هایم خبر از یک دلِ نادم دارد

شعرم آشفته و گنگ است ولی انصافاً
معنی و قافیه و قالبِ سالم دارد

دوش در عالمِ رویام به سعدی گفتم:
شاعری کارِ شما نیست عمو! لِم دارد

غزلم بابِ دلت نیست، خودم می‌دانم
گفتنِ شعر کمی حوصله لازم دارد

پادشاهی تو! بزن تکیه به تختِ غزلم
شهرِ شعرِ من از این ثانیه حاکم دارد

محمّد عابدینی