نیست حالم خوب اما باز هم میایستم
نیست حالم خوب امّا باز هم میایستم
زانوانم گرچه زخمی هست و خم، میایستم
گر چه زیرِ پا زمین و گر چه بر سر، آسمان
نقشهها دارد برایم بیش و کم، میایستم
سنگ هم از آسمان یکسر ببارد باز من
پای عشق خویش روی کوهِ غم میایستم
انعکاس ماه در چشم سیاهت دیدنیست
چشم در چشمانِ مستِ قاتلم میایستم
میگریزد از بلای عشق هر کس عاقل است
من ولی چون کاملاً دیوانهام میایستم
محمد عابدینی