امشب دوباره حال دلم روبراه نیست
امشب دوباره حال دلم روبراه نیست
گاهی دلم به مهر تو گرم است و گاه نیست
پوشانده رخت پنبهای از ابرها به تن
در آسمان خستهی شب قرص ماه نیست
حتی سیاهمشق دو چشم شب تو هم
مانند سرنوشت سیاهم سیاه نیست
یک لحظه فکر کن بشود عشق هم گناه
با این حساب هیچ کسی بیگناه نیست
من توبه کرده بودم از ابراز عشق تو
تکرار اشتباه دگر اشتباه نیست
من پا نمیکشم قدمی از مسیر عشق
با این که سرنوشت کسی دلبخواه نیست
شاید که بخت بُر بخورد جور دیگری
یوسف همیشه عاقبتش گرگ و چاه نیست
محمد عابدینی
19 اسفند 1401