سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مثل آرامش باریدن باران نم نم

مثل آرامشِ باریدنِ باران نم‌نم
بقچه‌ی اشکِ من از یادِ تو وا شد کم‌کم

کوزه‌ی بغض ترک خورد و غزل جاری شد
دلِ سنگ تو ولی نرم نشد با اشکم

داشت می‌رفت غزل راه خودش را آرام
همه را یادِ تو بر هم زد و شد قافیه غم

در خیابانِ خیالِ تو چه شب‌ها که به عشق
دست در دستِ تو تا صبح زدم با تو قدم

من فقط حالِ دلم پیش تو باشم خوب است
باش… کم باش… ولی باش به زخمم مرهم

محمد عابدینی
10 خرداد 1402