از نیمه شب گذشته و در جستجوی تو
از نیمهشب گذشته و در جستجوی تو
من را کشانده سمتِ حرم آرزوی تو
جایی میانِ مسجدِ اعظم نشستهام
مایل شدهست قبلهی قلبم به سوی تو
انسانِ سیبخورده چو مس میشود طلا
با کیمیای معنوی گفتگوی تو
فیضِ زلالِ فیضیّه، دارالشّفای عشق،
یک جرعه بود حوزهی قم از سبوی تو
میایستم به شوقِ تماشای گنبدت
هر روز صبح، کنجِ ارم، روبروی تو
زل میزنم به گنبد و پر میکشد غزل
طبعم پناه میبرد از من به کوی تو
لبخندِ مهربانِ تو بانو سرودنیست
پر کرده حجمِ شعرِ مرا عطر و بوی تو
محمّد عابدینی