سنگین تر از مصیبت تو درد و داغ نیست
سنگین تر از مصیبت تو درد و داغ نیست
وقتی که روی قبر تو حتی چراغ نیست
مست اند از سبوی کلامت زراره ها
سروی به امتداد تو در طول باغ نیست
پر می کشد کبوتر احساس من ولی
جز بر فراز گنبد تو اشتیاق نیست
حل می شود شبانه معمای بغض ها
راهی برای رد شدن از این فراق نیست
در بارگاه خاکی تو غربتی است که
حتی میان سوریه، حتی عراق نیست
مثل علی مسافر این کوچه ها شدی
این مثل مرتضی شدنت اتفاق نیست
محمد عابدینی