سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روی دوش کلمات غزلم باری هست

روی دوش کلمات غزلم باری هست
آه، انگار تو را با دل من کاری هست

بیت الاحزان شده ابیات غزل در غم تو
پشت هر بیت از این کوه غم آواری هست

کوچه ها دلهره دارند، فدک بی تاب است
"در و دیوار گواهی بدهد کاری هست"

شعله ها باز گلستان شده بودند امّا
هر کجا شاخه گلی هست، بر آن خاری هست

زیر تابوت تو زانوی علی می لرزد
در دلش مثل خودت حسرت دیداری هست

نه برای تو دگر مثل علی یاری بود
نه دگر همسر مظلوم تو را یاری هست

نشد امروز بگرید علی امّا صد شکر
پس از این روزِ پر از درد، شب تاری هست

محمد عابدینی

آسمان دلم ابریست دلم غم دارد

آسمانِ دلم ابری است، دلم غم دارد
شبِ قدر است و جهان عطرِ تو را کم دارد

یک نفر آدرسِ قبرِ تو را می‌داند
لیلة‌القدر فقط قدرِ تو را می‌داند

آیه آیه متکامل شده قرآن در تو
یازده مرتبه نازل شده قرآن در تو

در شبِ تیره و تاریک، تو بدری بانو
لیلة‌القدرتر از هر شبِ قدری بانو

و خداوند قسم خورده نمی‌سوزاند
هر کسی مِهر تو را بر دلِ خود بنشاند

مِهرِ تو کوثر و نبضِ تپشِ قرآن‌هاست
مِهر تو شأنِ نزولِ همه‌ی باران‌هاست

هر زمان نفس فراموش کند آتش را
مِهرِ تو هست که خاموش کند آتش را

محمّد عابدینی