وقتی میان عقل و دلم جنگ می شود
وقتی میان عقل و دلم جنگ می شود
یعنی کسی برای تو دلتنگ می شود
هر شب میان خاطره هایت قرار ماست
با منشی ات همیشه هماهنگ می شود
از عشق تو غزل به غزل آه می کشم
اما دلت قدم به قدم سنگ می شود
راهی نبود بین من و تو قدیم ها
این روز ها ولی دو سه فرسنگ می شود
صد بار قصد ترک تو کردم دوباره باز
کارم به چشم و زلف و لبت لنگ می شود
وقتی که عطر ناب تو می آید از غزل
بین ردیف و قافیه ها جنگ می شود
آن قدر مسکر است هوایت که هر کسی
یک بیت از تو می شنود منگ می شود
در آسمان عشق تو رنگین کمان شعر
هر مصرعش مسافر یک رنگ می شود
هر کس که عاشق تو نشد خونبهای عشق
چون لکه ای بـه دامنش از ننگ می شود