صد فاتحه را دیدم و یک حمد ندیدم
صد فاتحه را دیدم و یک حمد ندیدم
صد موعظه را دیدم و یک پند ندیدم
این رسم جهان بود که در قلهی شادی
صد قهقهه را دیدم و لبخند ندیدم
محمد عابدینی
1385
صد فاتحه را دیدم و یک حمد ندیدم
صد موعظه را دیدم و یک پند ندیدم
این رسم جهان بود که در قلهی شادی
صد قهقهه را دیدم و لبخند ندیدم
محمد عابدینی
1385
این فتنه لایهدار تر از قصهی وَن است
موضوع حفظِ امنیت و حرمتِ زن است
شد آشکار و چشمِ جهان دید مثل روز
مهسا بهانه است، هدف قلبِ میهن است
محمد عابدینی
30شهریور1401
شیخ سلمان بایست، دردِ تو را، نسلِ من دردِ خویش می داند
گرگِ آلِ خلیفه را بحرین، روزی از خاکِ خویش می راند
شک نکن نسلِ زنده ی ایران، پشتِ تو ایستاده همچون کوه
پای این آرمانِ توحیدی، قومِ سلمان همیشه می ماند
محمد عابدینی
شبیه حادثه، نه، معجزات در لحظه
به کیش چشم تو من محو و مات در لحظه
برای این که بدانی چقدر مال توام
بگو بمیر بمیرم برات در لحظه
محمد عابدینی
شب ها به یاد روی تو من قاط می زنم
چنگی به ریسمان مناجات می زنم
از شدت تعشق! و در اوج اعتشاق
خود را به سیم برق 40 وات می زنم